گفته می شود که در قرآن هر تر و خشکی وجود دارد. آیا مجازیم برای استفاده های مادی و کشف مسائل علمی مثلا تحققات مهندسی کامپیوتر، شیمی، فیزیک و ... از آیات قرآنی و تدبر در آنها استفاده کنیم؟
لازم است متذکر شویم که بسیارى از آیات قرآن که مطالب علمى را یادآورى مى کنند، در معرض تفسیر و بهره علمى از سوى مفسران و دانشمندان دیگر قرار گرفته اند.[کامل از کد28749]در اینکه آیا ما حق داریم آیات قرآن را با مسائل مختلف علوم طبیعی و اکتشافات علمی تطبیق کنیم یا نه؟ و آیا از این راه می توان برای ارزیابی قرآن، و کشف معجزات علمی آن استفاده کرد یا نه؟ نظرات مختلفی در میان دانشمندان اسلامی وجود دارد بعضی چنان راه افراط را در پیش گرفته اند که آیات قرآن را با کمترین تناسب بر یک سلسله فرضیات علمی ـ و نه حقایق مسلم و قطعی ـ تطبیق کرده اند و به گمان خود از این راه خدمتی به شناسائی قرآن نموده اند. در حالی که این یک اشتباه بزرگ است، فرضیات علمی، پیوسته در حال تغییر و تحول می باشد و قرآن یک واقعیت ثابت، تطبیق یک واقعیت ثابت بر یک سلسله امور متحول و متغیر نه منطقی است، و نه خدمت به علم، و نه خدمت به دین. مثلا اگر ما فرضیه لاپلاس دربارة چگونگی پیدایش منظومة شمسی را اساس قرار دهیم و آیات قرآن را با مناسبتهای جزئی بر آن تطبیق کنیم، مسلماً مرتکب کار خلافی شده ایم، چه اینکه هیچ دور نیست، فرضیه لاپلاس در پرتو اکتشافات علمی جدیدی ـ همچون صدها فرضیه دیگر ـ راه فنا و نیستی را طی کند، آنگاه تکلیف ما با آن آیات، که وحی آسمانی است و خطا و اشتباه در آن راه ندارد چه خواهد بود. در برابر این دسته، دسته دیگری هستند که راه تفریط را پیموده اند و معتقدند که ما به هیچ وجه حق نداریم مسائل علمی را هر قدر مسلم باشد، بر آیات قرآن هر قدر روشن و صریح باشد تطبیق نمائیم. این تعصب و جمود نیز کاملا بی دلیل به نظر میرسد. اگر راستی یک مسئله علمی به روشنی اثبات شده و از محیط «فرضیه ها» قدم به جهان قوانین علمی گذارده و حتی گاهی جنبه حسی بخود گرفته ـ مانند گردش زمین بدور خود، یا گردش زمین بدور آفتاب و مانند وجود گیاهان نر و ماده، و تلقیح در عالم نباتات و امثال اینها ـ و از سوی دیگر آیاتی از قرآن هم صراحت در این مسائل داشته باشند، چرا از تطبیق این مسائل بر آیات قرآن سر باز زنیم، و از این توافق که نشانه عظمت این کتاب آسمانی است وحشت داشته باشیم؟! قرآن و آخرین پیامبر، حضرت آیت الله مکارم شیرازی به نقل از سایت تبیان[کامل از کد25738]
[پایان کد انتخابی][کامل از کد25741]
قرآن کریم، کلام الهى است که معجزه جاویدان پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله بوده و اعجاز آن داراى ابعاد مختلف است؛ از جمله: فصاحت، بلاغت، محتوا و قوانین عالى، مطالب علمى اعجازآمیز و... که مقصود از اعجاز علمى، مطالبى از قرآن است که به علوم بشرى اشاره دارد. به طورى که قبل از اسلام کسى از این مطالب آگاه نبوده؛ بلکه مدت ها بعد از نزول قرآن، آن مطالب علمى کشف شده است. وجود این گونه مطالب در قرآن، نوعى اخبار غیبى و سرّ گویى قرآن و معجزه است. مثل اشارات قرآن به نیروى جاذبه رعد (13)، آیه 2 ؛ لقمان (31)، آیه 10.؛ مراحل خلقت انسان حج (22)، آیه 5 ؛ مؤمنون (23)، آیه 12.؛ لقاح ابرها و گیاهان حجر (15)، آیه 22. و زوجیت عام موجودات ذاریات (51)، آیه 49..
رطب و یابس در کتاب
خداى سبحان، قرآن کریم را «کتاب مبین» معرفى مى کند: «قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ»؛ مائده (5)، آیه 15.. در آیات گوناگون، آنچه که پیامبران آورده اند، به عنوان کتاب منیر و مبین وصف شده است: «جاؤُا بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْکِتابِ الْمُنِیرِ»؛ آل عمران (3)، آیه 184. و در جاى دیگر مى فرماید: «لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فِى کِتابٍ مُبِینٍ»؛ انعام (6)، آیه 59.؛ یعنى، هیچ تر و خشکى نیست، مگر آنکه در کتاب مبین آمده است. مقصود از «رطب و یابس» - به قرینه قبل و بعد آیه علم همه اشیا است؛ چنان که در آیه دیگر مى فرماید: «ما فَرَّطْنا فِى الْکِتابِ مِنْ شَیْ ءٍ»؛ همان، آیه 38. ؛ یعنى، هیچ چیزى در کتاب الهى فروگذار نشده و همه امورى که در سعادت بشر دخالت دارد، بیان شده است. در این زمینه احتمالات و دیدگاه هاى چندى وجود دارد: 1. منظور از «کتاب مبین» در آیه 59 سوره «انعام»، علم الهى یا لوح محفوظ است و «کتاب» در آیه 38 همان سوره «اجل» است، نه قرآن مجید. در بعضى از روایات نیز «کتاب مبین» به «امام مبین» معنا شده است.الزرکشى، بدرالدین محمد بن عبداللَّه، تفسیر البرهان فى علوم القرآن، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره: دار احیاء الکتب العربیه)، ج 1، ص 529. 2. منظور از «کتاب» همین قرآن، به لحاظ باطن والاى آن است که «ام الکتاب» مى باشد؛ زیرا همه حقایق در آن نهفته است و انسان کامل به آن دسترسى دارد. 3. منظور از «کتاب» قرآن است و در مراتب مختلف آن، همه امور دین و دنیا وجود دارد. 4. منظور از «کتاب» همین قرآن - در همه مراتب آن است؛ لیکن مراداز همه چیز، اصول و کلیاتى است که بر اساس آن، دانش ها و معارف مختلف را مى توان بنیان نهاد و رشته ها و انگاره هاى گوناگون علمى را تولید کرد. 5. منظور از کتاب، قرآن در همه مراتب آن است؛ لیکن مراد از همه چیز، جامع بودن قرآن نسبت به تمامى معارف و دستوراتى است که در جهت هدایت بشر و نیل به سعادت او مؤثر است. این مجموعه مشتمل بر عقاید، جهان بینى، آموزه هاى اخلاقى و دستورات عملى جامعى در حوزه روابط چهارگانه انسان (رابطه با خدا، دیگران، خود و جهان) است. در این انگاره هدف اصلى قرآن، بیان حقایق دینى و هدایت گرایانه بشر است. این انگاره مانع از آن نیست که بعضى از حقیقت هاى علمى، با دقایق و لطایف اعجازآمیزى، در قرآن وجود داشته باشد؛ لیکن بیان این امور، هدف اصلى قرآن نیست و ادعاى جامع بودن همه علوم و دانش هاى تجربى را ندارد. وجود این گونه از گزاره هاى علمى در این کتاب مقدس، فوایدى دارد؛ از جمله: الف. نشان دادن آیات تکوینى الهى و هموارسازى خداشناسى از طریق آن؛ ب. اعجاز علمى و اثبات الهى و آسمانى بودن قرآن مجید؛ ج. انگیزش حس کنجکاوى و خردورزى انسان؛ د. الهام بخشى در حوزه معارف بشرى و زمینه سازى رشد و شکوفایى علمى مسلمین؛ ه. اثبات پاره اى از حقایق دینى، چون معاد و ... از طریق گزاره هاى علمى. به نظر مى رسد این دیدگاه پذیرفتنى است و با بعضى از دیدگاه هاى پیشین نیز قابل جمع است. علامه طباطبایى همین دیدگاه را اختیار کرده و در ذیل آیه «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ»؛ نحل (16)، آیه 89. مى نویسد: «ظاهراً مراد از «کل شى ء» هر چیزى است که به هدایت مربوط باشد. هر چه که مردم در مورد مبدأ، معاد، اخلاق فاضله، شریعت هاى الهى، قصص و موعظه ها احتیاج دارند، قرآن به آن هدایت و بیان کرده است و ما از ظاهر قرآن و مقاصد آن، همین مطلب را متوجه مى شویم. اما در روایات نقل شده است که در قرآن، علم گذشته و آینده، تا قیامت موجود است. اگر این روایات صحیح باشد، منظور از «تبیان» اعم از دلالت لفظى است. پس شاید اشاراتى از غیر طریق دلالت لفظى دارد و اسرارى را کشف مى کند که فهم عرفى، به آنها راهى ندارد».ر.ک: المیزان فى تفسیر القرآن، ج 14، ص 325. جهت آگاهى بیشتر نگا: محمد على رضایى اصفهانى، پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، (قم: انتشارات کتاب مبین، چاپ سوم، 1381).[پایان کد انتخابی][کامل از کد25741]
قرآن کریم، کلام الهى است که معجزه جاویدان پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله بوده و اعجاز آن داراى ابعاد مختلف است؛ از جمله: فصاحت، بلاغت، محتوا و قوانین عالى، مطالب علمى اعجازآمیز و... که مقصود از اعجاز علمى، مطالبى از قرآن است که به علوم بشرى اشاره دارد. به طورى که قبل از اسلام کسى از این مطالب آگاه نبوده؛ بلکه مدت ها بعد از نزول قرآن، آن مطالب علمى کشف شده است. وجود این گونه مطالب در قرآن، نوعى اخبار غیبى و سرّ گویى قرآن و معجزه است. مثل اشارات قرآن به نیروى جاذبه رعد (13)، آیه 2 ؛ لقمان (31)، آیه 10.؛ مراحل خلقت انسان حج (22)، آیه 5 ؛ مؤمنون (23)، آیه 12.؛ لقاح ابرها و گیاهان حجر (15)، آیه 22. و زوجیت عام موجودات ذاریات (51)، آیه 49..
تفسیر علمى
در قرآن کریم بیش از هزار آیه به کیهان شناسى، زیست شناسى، زمین شناسى، علوم پزشکى و... اشاره دارد که براى فهم و تفسیر آنها نیازمند علوم تجربى هستیم. البته در این مورد سه شیوه وجود دارد: الف. استخراج علوم از قرآن؛ ب. تحمیل نظریه هاى اثبات نشده علمى بر قرآن؛ ج. استخدام علوم در فهم قرآن. شیوه اول و دوم غلط و موجب تفسیر به رأى مى شود و شیوه سوم صحیح است و موجب فهم بهتر قرآن مى گردد. در مواردى تفسیر علمى قرآن جایز است که: 1. ظاهر آیه شریفه قرآن بر مطلب علمى دلالت داشته باشد. 2. مطلب علمى، قطعى باشد (یعنى نظریه هاى اثبات نشده علمى نباشد).اقسام مطالب علمى قرآن
آیاتى که در قرآن به مسائل علمى اشاره دارد، سه دسته است: 1. آیاتى که اعجاز علمى قرآن را اثبات مى کند (مثل مواردى که بیان شد). 2. آیاتى که به صورت شگفت انگیزى به مطالب علمى اشاره دارد؛ ولى قبل از اسلام به صورت پراکنده و دیدگاه هاى ضعیف در جهان مطرح بوده است (مثل اشاره قرآن به حرکت زمین). 3. آیاتى که فقط اشارات علمى در بر دارد؛ ولى اعجاز یا شگفتى علمى به شمار نمى آید (مثل: دعوت قرآن به تفکر در مورد شتر و کوه ها و...).جهت آگاهى بیشتر در این زمینه: الف. محمد على رضایى اصفهانى، درآمدى بر تفسیر علمى قرآن، (انتشارات اسوه، چاپ اول، 1375)؛ ب. همو، پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، (انتشارات مبین)؛ ج. همو، اشارات اعجازآمیز علمى قرآن، (نشر معارف).نظرات شما عزیزان: